یه چند وقت که نمیدونم چه مرگمه هر چی میام خودمو جمع و جور کنم نمی تونم یه دو سه ماهی که به هیچ کدوم از کارام درست و حسابی نمیرسم احساس می کنم خودمو گم کردم نمیدونم همچین احساسی داشتی یا نه دوست دارم به گذشته برگردم  دوست دارم خودمو پیدا کنم فقط یه مشکت دارم نمی دونم باید از کجا شروع کنم نمی دونم

با سلام
اول از همه ببخشید که چند وقت  که نتونستم بنویسم از همه کسانی که این چند وقت برام ایمیل دادن تشکر میکنم  مخصوصا از وقتی که بخش نظرات بلاگ اسکای دچار مشکل شده باور کنید همه ایمیل های شما رو خوندم و رو نظراتتون فکر کردم و خیلی هم استفاده کردم

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند       وانکه این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن       شکر ایزد که نه در پرده ی پندار بماند