نمی دونم برا تون پیش اومده یا نه که به خاطر یه کسی یا یه چیزی از خودتون بگذرین از چیزایی بگذرین که شاید از نظر عقل و منطق جایی برای از دست دادن اونها نداشته باشین تازه همه هم فکر کنن شما خیلی آدم پستی هستین که اونکار رو بکنین  در حق اون کس منم یه جورایی در گیر این موضوع هستم ونمی دونم چرا این کار رو کردم شاید بدن پشیمون شدم که انقدر از خودم گذشتم ولی یه چیزایی هست که نمیشه هیج جوری ریخت بیرون باید این تو بمنو و بپوسونه
 کاش لحظه های رفتن نمی بارید اشک چشمام
حق حق دلتنگیایم و میشکستم توی رگهام
دل پر تحملم از گریه من گله داره
چهره سرخ غرورم از شکستم شرمساره
باغ پیوند من وتو پر از عطر اقاقی
فصل آشنایی ما سبز خواهد ماند باقی
همه آنچه که دارم پیشکش سادگی تو
سوگولی ترانه هایم هدیه یکرنگی تو
فکر من نباش مسافر به سپیده ها بیندیش
چشم فرداها به راهه راه سختی مانده در پیش
ای تولد دوباره فصل آغاز من و توست
ای رها از رخوت تن وقت پر کشیدن توست

اول از همه سلام
توی این چند وقتی که دارم اینجا مینویسم با یکسری بر خوردهایی روبرو شدم از جانب دوستان که لازم دونستم یه مقدار از خودم و دلیل اینکه اینجا مینویسم بگم البته اینها نظر شخصی منه
انسان یه موجود اجتماعی و تلاش می کنه تا با رابطه با دیگران نیاز های خودش رو بر طرف کنه
و رابطه بر قرار کردن با دیگران هم راههای مختلفی داره که یکی از اونها نوشتن در وبلاگ هستش ومن هم دوست دارم از این راه هم با دیگران ارتباط بر قرار کنم چون فکر می کنم که
۱ـدر اینجا که ما همدیگرو فقط از رو نوشتهامون میشناسیم خیلی راحت تر حر فهامون رو میزنیم
۲ـدر اینجا با آدمهای بیشتری آشنا میشم
من تا اونجا که  تو وبلاگ دو ستان رفتم فهمیدم که هر کس پیرا مون اون چیزی که دوست داره مینویسه یکی از کامپیوتر میگه یکی از عشق یکی از هک یکی اخبارو....و من هم از خودم می گم اینجااز تنهایهام دلتنگیهام از  چیزایی که ذهنم رو مشغول کرده از سوالهایی مینویسم که تاحالا هیچکس نتونسته جوابشو بهم بده
من اینجا مینویسم تا لحظه های زندگیم رو ثبت کنم و برخورد افراد رو با خودم در دوران های خاص برای همیشه داشته باشم
 من تو این مدت دومستا ن خوبی پیدا کردم و واقعا خوشحالم
خوشحالم نظر آدمهایی رو در مورد خودم میبینم که شاید به خاطر ندیدنم خیلی راحت و صادقانه حررفشون بهم میگن
اما یه ذره هم بگم از مطلب قبلی
تو این نظرها و ایمیل هایی که به من شد در این رابطه واقعا راهنمایی و دلداری بعضی از دوستان خیلی بدردم خورد  مخصوصا بعضی از انتقاد هاکه واقعا به من فهموند که بعضی چیزا تقصیر خودم بود ولی بعضی از دوستان کم لطفی کردن من واقعا انتظار نداشتم خوب اگه من و فکرای منو قبول ندارن خوب دلیل نداره بیان منو محاکمه کنن و هر چی..............
خلاصه میدونم زیاد حرف زدم ولی امیدوارم اینجا که انقدر ساده و بیریاست خراب نشه و من بتونم با شما دوستای خوبم همیشه باشم
راستی یه چیز یادم رفت برای من دوستی با دختر وپسر فرق میکنه خیلی من دوست دارم  عاشق شم من دوست دارم یکی منو دوست داشته باشه من شاید تو دانشگاه با خیلی از دختر ها دوست باشم ولی من با یه دختر همیشه  رابطه متفاوت دارمو فکرکنم همه نیاز دارن به این رابطه که بعضی این رو تو خودشون می کشن و بعضی ازدواج میکنن و...
شاد باشین