در من هرار حرف نگفته
هزار درد نهفته
هزاران هزار دریا هر لحظه در طپیدن و طغیانند
در من هزار آهوی تشنه
در خشکسال دشت پریشانند
در من پرندگان مها جر
ترانه های سفر را
در باغ های سوخته می خوانند
با من که در بهار خزانم قصه های فراوانی ست
با من که زخم های فراوانی
بر گرده ام به طعنه دهان باز کرده اند،
هر قصه یک ترانه
ــ هر ترانه خاطره ای دیگرــ
هر عشق یک ترانه بیدار است
در خاموشی حضورم حرف مرا بفهم
یا برای عشق،زبانی تازه پیدا کن
تا درد مشترک ،
زبان مشترکمان باشد
حرف مرا بفهم و مرا بشنو
این من نه، من دیگر،
آن کس که پنجره ی چشم های من ،اورا،کهنه ترین قاب است
از پشت پنجره زندان حرف مرا بفهم
که فریاد تمامی زندانیان در تمامی اعصار است....
تو گریه می کنی
از عمق آشنای جنگل چشمانت
از عمق جنگلی که در آن پاییز،در غروب به بغض نشسته است
باران بی دریغ اشک تو می بارد
تا عطر خویس جنگل پاییز،
در من هوای گریه برانگیزد
آنگاه،از چشم ذهن من،
شعری بسان گریه فرو ریزد
من شعر می نویسم
تو با ترانه های عاشق من،عاشق
تو با ترانه های تشنه من،دریا.........
از اردلان سرافراز
مطالب بروز شده:شعرآقا پلیس_بچه بسیجی_شعر جدید یار دبستانی من_کاریکاتور از گروه فشار_فرهنگ لغت گروه فشار____________________بزودی متن سعید عسگر =عشق+2) (نوشته های مدیر مسئول هر هفته تغییر خواهد کرد
من
با تو
و با اردلان
فریاد میکنم!
salam khoobyshere ghashangi bood.
baram neveshte boodi ke kami matlab benevisam akhe begoo chi benevisam?
من دلم خیلی گرفته بود اومدم وب لاگت رو دیدم و مطالبشو خوندم یه کمی بهتر شدم با آرزوی موفقیت
شعر بسیار زیبایی بود موفق باشی
میان رایره حیرت
که هر چه می بینم
به هر رگم
،همه چون نشتری ست از نفرت
از اردلان سر افراز
موفق باشی
من رفتم تو سایت سهراب خیلی قشنگ بود مرسی که معرفی کردی