یادمه یه روز گفتش می مونی گفتم نه گفتش چرا گفتم تعهد می یاره گفتش خوب بیاره گفتم نمیدونم گفتش می مونی گفتم نه گفتش چرا گفتم دست خودم نیست گفتش دست کیه گفتم دست تو گفتش من نمی تونم یه روز اومد گفتش باید برم گفتم باید نداشتیم گفت بایدشو ماتعیین نمی کنیم گفتم مگه غیر ما هم کسی هست گفتش نمیدونم گفتم نمی مونی گفت مگه تو...

بگذریم دوباره این امتحان های ما هم شروع شد لای هیچ کدوم از کتاب ها رو باز نکردم برام دعا کنید بتونم تو این 20 روز این 6 تا درس رو بخونم نمی دونم چرا اینهمه واحد ورداشتم این ترم نکه خیلی بچه درس خونم

شکنه شدن برایم چه اهمیتی دارد

اگر عشق ورزیدن به تو درد و شکنچه است

یا اگر تو در عشقمان تقلب میکنی

آنچه اهمیت دارد شبها یی است که به تو ختم میشود

اگر چه تو در مقابل روحم را آزار میدهی

 

به نام دل به نام شاهدومی

به نام تارو تنبور و دف و نی

به نام عاشقان لا ابالی

به نام هم نشینان خیالی

به نام دستهای جام بردار

به نام عاشقان رفته بر دار

به نام مجلس بزم شبانه

به نام سرور این آشیانه
تا حالا انقدر تنها نبودم کلی حرف تو دلم دارم که بزنم ولی کسی رو ندارم که بهشون بگم دست و دلم به هیچ کاری نمیره کلی کارم مونده اونیهم که میگفت همدم ما بود و ما رو دوست داشت گذاشت رفت با اون همه حرفای قشنگش گذاشت ورفت میگفت مجبوره بره منم نمی تونستم جلوش رو بگیرم نمیدونم عشق دروغه یا واقعیت بعضیها تا این حرفها رو با هاشون میزنی زودی میگن آدم باید به عشق حقیقی برسه اینها هوسه ولی آخه بابا جان من تو همینی که بهش میگین هوس موندم ظرفیت اینم ندارم
نمیدونم مشکل کجاست آخرش من می مونم با خاطره تلخ و شیرینش که شیرینش هم دیگه تلخه

ای تو جاری توی رگهام

صدای پای نفسهام

ای که بوی تو رو داره

لحظه های خواب و رویام

فرصت بودن با تو اگه حتی یه نفس بود

برای باور بودن همه چیز و همه کس بود

کاش میشد با تو بهار آرزوهام پا بگیره

کاش میشد با تو دوباره زندگی معنا بگیره

کوچ عاشقانه تو لحظه شکستن من

خلوت شبانه من تا همیشه از تو روشن

از غم نبودن تو گریه کردم تو ندیدی

حق حق تلخ صدام و ته نبودی نشنیدی

نمی دونم برا تون پیش اومده یا نه که به خاطر یه کسی یا یه چیزی از خودتون بگذرین از چیزایی بگذرین که شاید از نظر عقل و منطق جایی برای از دست دادن اونها نداشته باشین تازه همه هم فکر کنن شما خیلی آدم پستی هستین که اونکار رو بکنین  در حق اون کس منم یه جورایی در گیر این موضوع هستم ونمی دونم چرا این کار رو کردم شاید بدن پشیمون شدم که انقدر از خودم گذشتم ولی یه چیزایی هست که نمیشه هیج جوری ریخت بیرون باید این تو بمنو و بپوسونه
 کاش لحظه های رفتن نمی بارید اشک چشمام
حق حق دلتنگیایم و میشکستم توی رگهام
دل پر تحملم از گریه من گله داره
چهره سرخ غرورم از شکستم شرمساره
باغ پیوند من وتو پر از عطر اقاقی
فصل آشنایی ما سبز خواهد ماند باقی
همه آنچه که دارم پیشکش سادگی تو
سوگولی ترانه هایم هدیه یکرنگی تو
فکر من نباش مسافر به سپیده ها بیندیش
چشم فرداها به راهه راه سختی مانده در پیش
ای تولد دوباره فصل آغاز من و توست
ای رها از رخوت تن وقت پر کشیدن توست