تو این مدت خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که برای به خود رسیدن اولین کاری که باید بکنم اینکه به خودم دروغ نگم و خودم رو همونطوری که هستم باور کنم می خوام از خودم از درونم  و از احساساتم بنویسم  از گذشتم خاطراتم از تجربه هام از شکستام از پیروزی هام از دلتنگییام از تنهاییام از...تا خودم رو دوباره پیدا کنم شاید این دنیای مجازی بهترین راه برای رسیدن به اصلی ترین حقیقت زندگیم باشه از کمک همتون ممنون چه از طریق کامنت جه از طریق ایمیل امیدوارم بازم کمکم کنید


آه اگر دیروز برگردد     
لحظه ای امروز من باشد
قلعه ی سنگین تنهایی 
چهار دیوارش ز هم پاشد 

یه چند وقت که نمیدونم چه مرگمه هر چی میام خودمو جمع و جور کنم نمی تونم یه دو سه ماهی که به هیچ کدوم از کارام درست و حسابی نمیرسم احساس می کنم خودمو گم کردم نمیدونم همچین احساسی داشتی یا نه دوست دارم به گذشته برگردم  دوست دارم خودمو پیدا کنم فقط یه مشکت دارم نمی دونم باید از کجا شروع کنم نمی دونم

با سلام
اول از همه ببخشید که چند وقت  که نتونستم بنویسم از همه کسانی که این چند وقت برام ایمیل دادن تشکر میکنم  مخصوصا از وقتی که بخش نظرات بلاگ اسکای دچار مشکل شده باور کنید همه ایمیل های شما رو خوندم و رو نظراتتون فکر کردم و خیلی هم استفاده کردم

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند       وانکه این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن       شکر ایزد که نه در پرده ی پندار بماند